آرتینآرتین، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 3 روز سن داره

آرتین صفری

به چه ساز تو برقصم مامانی

هنوز به این دنیا نیومدم مامانم داره اعصابمو داغون میکنه. وقتی تکون نمیخورم، گریه میکنه گیر میده به بابام پاشو بریم دکتر یه سونو انجام بدیم. وقتی هم تکون میخورم ، حالش به هم میخوره باز گیر میده بریم دکتر سونو. من تو شکم مامانم  لباس تنم نیست و خجالت میکشم. دوست ندارم هر روز یکی با سونوگرافی منو نیگاه کنه. اگه یکی شما رو هر روز نگاه کنه خوشتون میاد؟؟؟ دیگه نمیدونم با کدوم ساز مامانم برقصم!!!!!!! ...
11 خرداد 1392

اشتباه سونوگرافی

دوستان اگه روز تولد بچه تون متوجه بشید که سونوگرافی اشتباه کرده و بچه اون چیزی نیست که شما فکر میکردید، چه حالی بهتون دست میده؟ لطفا نظر بذارید. جمیع نظرات جالب میشه و همشون رو تو یه پست میذارم. ...
7 خرداد 1392

روز پدر

کودکی ، دخترکی ، موقع خواب سخت پاپیچ پدر بود و از او می پرسید : زندگی چیست ؟ پدرش از سر بی صبری گفت : زندگی یعنی عشق دخترک با سر پرشوری گفت : عشق را معنی کن ! پدرش داد جواب : بوسه ی گرم تو بر گونه ی من دخترک خنده برآورد ز شوق گونه های پدرش را بوسید زان سپس گفت : پدر … عشق اگر بوسه بود … بوسه هایم همه تقدیم تو باد !!! ولادت حضرت علی و روز پدر رو اول  به پدر و برادر عزیزم که در کنار ما نیستند و لی یاد و خاطراتشون همیشه باماست تبریک میگم-از خدا میخام که بهشت جایگاهشون باشه و همچنین به همسر مهربون و گلم که خیلی دوسش دارم  و بابت تمام زحمتهایی که واسه من و مسافر کوچولوم میکشه ازش ممنونم-ان...
2 خرداد 1392

زبیر

دیشب بابام به مامانم گفت ماشالله داری یواش یواش مث زبیر میشی. من اول نمیدونستم زبیر کیه ولی بعد که بابام عکس زبیر رو نشون مامانم داد من از خنده روده بر شدم و تاصبح می خندیدم. مامانم از تکونهای من تا صبح نخوابید ...
31 ارديبهشت 1392

خرید سیسمونی

حال پسر قشنگم چطوره؟ می  دونم با مامان قهری ولی بخدا من واسه خاطر خودت بازار میرم عشقم 5شنبه با خاله افسانه رفتیم بازار و واست سیسمونی خریدیم تقریبن میشه گفت همه وسابلاتو خریدم البته بجز تخت و کمدت از همونجا هم یکراست بردیمشون خونه مامان بزرگ آخ که نمیدونی چه حالی میداد این خرید کردن-همه ی چیزا خوشکل و قشنگ -دوست داشتم همشونو  می خریدم-با اینکه کلی چیز خریدم ولی هنوز دلم میخاد واست خرید کنم آخه میدونی چیه مامانی روز به روز داره چاق تر و سنگین تر میشه اگه حالا واست خرید نکنم بعدا مشکل پیدا میکنم الهی مامان قربونت بشه-نمیدونی وقتی تکون میخوری دلم غش میره-میخام بخورمت آخه من نمیدونم وقتی مامان شبا خوابه توی فسق...
28 ارديبهشت 1392

یکی به دادم برسه واویلا

بابا یکی به مامان من بگه اینقدر منو اذیت نکنه . بعضی وقتا که تا لنگ ظهر میخوابه بعضی وقتها هم ساعتها میره خرید. یکی بش بگه که مامان این کودک درونت ناراحت میشه و بعضی وقتا که میخواد ورجه وورجه کنه تو خوابی و وقتی که میخواد بخوابه شما میرید پیاده روی.
27 ارديبهشت 1392

نوبت دکتر

پسر گل مامان چطوره؟ دیروز که  خدا رو شکر خیلی خوب بودی پسرم دیروز نوبت دکتر داشتم-دکتر جواب سونومو دید و گفت خدا رو شکر همه چیزش خوبه بعد گفت برو دراز بکش تا صدای قلبشو بشنوم منم رفتم روی تخت دراز کشیدم-خانم دکتر دستگاه سونوشو روی دلم گذاشت ولی هر کاری کرد نتونست صدای قلبتو بشنوه-2تاییمون نگران شدیم خانم دکتر گفت معلومه از این پسر شیطوناس ها منم گفتم خانم دکتر نگران شدم-خانم دکترم بنده خدا انگار که خودشم ترسیده بود گفت مجبورم کرد که دستگاه سونو رو روشن کنمو ببینمش-خلاصه دستگاه روشن کردو ما اون قلب کوچولوتو دیدیم-الهی مامان فدات بشه چقدم قلبت ناناز میزد-خدا رو شکر که سالم بودی-دکتر گفت دیدی گفتم شیطونه پشتشو کرده بود-ب...
19 ارديبهشت 1392

قهرمانی استقلال

امروز استقلال و فولاد با هم بازی داشتن -از ساعت6 بعد از ظهر من تو دل مامانم استرس داشتم ودعا می کردم که خدا کنه استقلال ببره -آخ که نمیدونید با هر داد و بیداد مامانم منم یه تکون میخوردم -خدا رو شکر بخت با ماها یعنی ما استقلالی ها یار بود و بازی رو بردیم -خیلی خوشحالم چون قراره در آینده توی تیم استقلال بازی کنم و اگه خدا بخاد یکی از بازیکناش بشم از توی دل مامانم به همه استقلالی ها  این قهرمانی رو تبریک میگم ...
15 ارديبهشت 1392

دستگاه کارت خوان

بعضی وقتها یواشکی صحبتهای مامان و بابامو گوش میدم. این یکی فک کنم جالبه برا همین گذاشتمش تو وب. بابام به مامانم گفت: خوبه برا بچمون یه دستگاه کارت خوان با یه حساب بانکی راه بندازیم که هر کی اومد خونمون خواست هدیه بده دیگه اذیت نشه همونجا براش کارت بکشیم و نذاریم خیلی اذیت بشه. آخه ما اصلا دوست نداریم کسی واسه هدیه دادن سختی بکشه ...
13 ارديبهشت 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آرتین صفری می باشد