artin611
تا چشم بر هم میگذاری روزها و ماهها از کنارت عبور میکنند . این سر زدن دور به دور و پست گذاشتن با تاخیر مربوط به تنبلی ما و سرعت چرخش روزگار است. شاید هم حضور در شبکه های دیگر اجتماعی مثلا اینستا اونجا آرتین حضور داره با آی دی artin611 اگه دوستی خواست سر بزنه خوشحال میشیم. ولی به هر حال اینجا رو ترک نمیکنیم ...
نویسنده :
فعلا مامان آزاده و بابا حسين
17:45
عروسی و عید
سال نو به همه ی نی نی ها و خانواده هاشون مبارک باشه. قبل از عید جاتون خالی رفتیم عروسی . این هم عکس آرتین تو عروسی ...
نویسنده :
فعلا مامان آزاده و بابا حسين
14:54
اینجوری
من الان اینجوری ام موی کوتاه بهم نمیاد تا یک هفته قبل هم اینجوری بودم ببخشید دیر شد ...
نویسنده :
فعلا مامان آزاده و بابا حسين
2:51
14ماهگی آرتین
اول از همه 14 ماهگی گل پسری رو تبریک بگم-البته با تاخیر الهی ک پسرم همیشه صحیح و سالم زندگی کنی آقا آرتین ما درست بعد از آخرین پستی ک تو وبلاگش گذاشتم و گفتم ک هنوز راه رفتنشو شروع نکرده ما رو غافلگیر کرد و شروع ب راه رفتن کرد.الان دیگه گل پسرم بدون نیاز ب کمک ما راه میره. ماشاالله روز ب روز داره شیطون تر میشه.اصلن جرات نداریم سمت لب تاب بریم-ب محض اینکه درشو باز میکنیم آقا زاده هرجا ک باشه خودشو میرسونه. تازگی هم دکمه اینترو از جا دراورده ک بسختی جاش انداختیم پسرم خیلی چیزا یاد گرفته-مثلن کلاغ پر میکنه-اتل متل بازی میکنه-لی لی لی حوضک-وقتی پی پی میکنه دستشو میزنه ب پوشک و میگه مامان میگه-بابا میگه-دد میگه-ب رفت...
نویسنده :
فعلا مامان آزاده و بابا حسين
19:29
روزمره گی های آرتین
پسرم عزیز تر از جانم خدا رو شکر ک خیلی زود خوب شدی وآبله مرغونت خیلی خفیف بود ماشالا خیلی شیطونی هر چند روز یه کلمه جدید یاد می گیری و تا چند روز کلمه قبل رو از یاد می بری عاشق بیرون رفتنی-به محض اینکه بیرون میریم ساکت میشی امشب با بابایی رفتیم واست لباس زمستانه خریدیم-مبارکت باشه عزیزم از پیامهای بازرگانی پرشین تون خیلی خوشت میاد و باهاشون نی نای نای میکنی وقتی میگم هورااا-آفرین- دست میزنی خلاصه کلی چیزای جدید یاد گرفتی ک الان حضور ذهن ندارم الانم ک اومدم و دارم واست مطلب جدید میزارم شما با بابا حسین رفتی خونه عموت-وگرنه اصلن اجازه نمیدادی من ی کلمه بنویسم دوستت دارم پسر شیطون و بازیگوشم-بوس بوس اینم عکس ...
نویسنده :
فعلا مامان آزاده و بابا حسين
23:05
کارهای آرتینی
گمان میکنم خیلی از خصوصیاتت به پدرت برده ! لااقل من که مثل تو نیستم. شاید هم اقتضای طبیعت این است. آخر تو مردی البته کوچک مرد و من یک زن روحیات تو مردانه است و روحیات من زنانه برای به دست آوردن بعضی چیزها آنقدر فریاد میزنی که سرم را میبری تازه چند روز است که هر وقت خودت خواستی ماما میگویی اما به محض اینکه ما از تو بخواهیم بگویی ماما ، میگویی بابا هنوز راه نمیری. فکر کنم باید تا یک سال و چند ماهگیت صبر کنم وقتی کاری میکنی که صدای من یا بابات رو درمیاری ، برمیگردی و مینشینی و دست میزنی نمیدانم چرا اینقدر خشن شده ای همه را میزنی و گاز میگیری. دیگر کوچک و بزرگ کمی از تو میترسند کنترل تلویزیون را میگیری و تلاش میکنی کانال ...
نویسنده :
فعلا مامان آزاده و بابا حسين
5:14