روزمره گی های آرتین
پسرم عزیز تر از جانم
خدا رو شکر ک خیلی زود خوب شدی وآبله مرغونت خیلی خفیف بود
ماشالا خیلی شیطونی
هر چند روز یه کلمه جدید یاد می گیری و تا چند روز کلمه قبل رو از یاد می بری
عاشق بیرون رفتنی-به محض اینکه بیرون میریم ساکت میشی
امشب با بابایی رفتیم واست لباس زمستانه خریدیم-مبارکت باشه عزیزم
از پیامهای بازرگانی پرشین تون خیلی خوشت میاد و باهاشون نی نای نای میکنی
وقتی میگم هورااا-آفرین- دست میزنی
خلاصه کلی چیزای جدید یاد گرفتی ک الان حضور ذهن ندارم
الانم ک اومدم و دارم واست مطلب جدید میزارم شما با بابا حسین رفتی خونه عموت-وگرنه اصلن اجازه نمیدادی من ی کلمه بنویسم
دوستت دارم پسر شیطون و بازیگوشم-بوس بوس
اینم عکس موقعی که آرتین آبله مرغون گرفته بود
نمیدونم کجا و از کی آبله مرغون گرفتی-ولی هر کسی بود ازش ممنونم-چون تو بچگی گرفتی و خدا رو شکر خفیف
اینجا هم آرتیم واسه مامانش داره جارو دستی میکشه-وقتیکه میگم واسه مامان جارو بزن جارو میزنی
اینجا هم در حال خرابکاری کردن
اینجا داری سی دی آموزشی زبان انگلیستو نگاه میکنی-فدای ژستت بشم نفس
اینم از طرز شیر خوردنت
اینم کیک تولد آرتین خان ک عمو و زن عموش زحمتشو کشیدن