خرید سیسمونی
حال پسر قشنگم چطوره؟ می دونم با مامان قهری ولی بخدا من واسه خاطر خودت بازار میرم عشقم 5شنبه با خاله افسانه رفتیم بازار و واست سیسمونی خریدیم تقریبن میشه گفت همه وسابلاتو خریدم البته بجز تخت و کمدت از همونجا هم یکراست بردیمشون خونه مامان بزرگ آخ که نمیدونی چه حالی میداد این خرید کردن-همه ی چیزا خوشکل و قشنگ -دوست داشتم همشونو می خریدم-با اینکه کلی چیز خریدم ولی هنوز دلم میخاد واست خرید کنم آخه میدونی چیه مامانی روز به روز داره چاق تر و سنگین تر میشه اگه حالا واست خرید نکنم بعدا مشکل پیدا میکنم الهی مامان قربونت بشه-نمیدونی وقتی تکون میخوری دلم غش میره-میخام بخورمت آخه من نمیدونم وقتی مامان شبا خوابه توی فسق...
نویسنده :
فعلا مامان آزاده و بابا حسين
23:51