آرتینآرتین، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره

آرتین صفری

روز سوم

روز سوم بابایی رفت دنبال شناسنامه و قراره آرتین از فردا کتبا و رسما جزو سرشماری به حساب بیاد عکسها در ادامه مطلب دنیای این روزای آرتین خوردن و خوابیدنه یک ژست آرتینی من هنوز اندازه یک توپ فوتبال سالنی هم نیستم. اگه رئیس جمهور نشم حتما یه فوتبالیست بزرگ میشم منو از این قفس رها کنید ایهاالناس ...
24 مهر 1392

یک شب در بیمارستان

صبح زود ساعت شش و نیم بابا و مامان آزاده به دنبال سپیده هم عروس مامانی رفتند و از آنجا هم به بیمارستان آریا مراجعه کردیم. خانم دکتر با بیمه تکمیلی بابایی قرارداد نداشت و مجبور شدیم تمام هزینه را نقدا پرداخت کنیم. بعد از آن به طبقه 5 رفتیم و در سالن نشستیم تا اینکه اسم مامانی رو خوندند و اون با استرس وارد بخش زایمان شد و لباس مخصوص بیمارستان رو پوشید. مامانی مثل بچه شیطونهای مدرسه هر از چندگاهی با همان لباس به سالن می اومد تا اینکه خاله افسانه هم اومد بعد از اون دیگه مامانی آروم گرفت و بابایی هم خواب آلو رفت تا تو ماشینش بخوابه و انتظار رو در حالت خواب سپری کنه.|حوالی ساعت 8:45  مامانی رو بردن اطاق عمل و بیهوشی و .... دیگه کسی چیزی یادش ...
24 مهر 1392

این یکی دو روز

تو این یکی دو روز آرتین رو بردیم درمانگاه تخصصی ابوذر چون مامان آرتین متوجه کمی زردی در چشمان آرتین شده بود و اونجا دکتر مسجدی گفت که زردی اینقدر کمه که به سختی قابل مشاهده است و گفت که اگر بیتشر شد دوباره مراجعه کنیم. تو مسیر برگشتن از درمانگاه هم ماشینمون پنچر شد که آرتین خان اصلا به باباش کمک نکرد. این روزا آرتین  تنها یه کمی تو شیرخوردن اذیت میکنه وگرنه الحمدلله همه چی آرومه. آرومتر از حلزون امروز هم رسما شناسنامه آرتین رو تحویل گرفتیم. و یواش یواش باید رو یارانه آرتین هم حساب باز کنیم. عکسها در ادامه مطلب   آرتین معمولا بعد از خوردن شیر اینجوری مثل شیر به آدم نگاه میکنه خواب دیدن آرتین هم دنیایی دارد گاهی اوق...
24 مهر 1392

ششمین شب

فردا یکشنبه است یعنی روزی که آرتین به دنیا اومد و این یعنی هفت روزه که آرتین به دنیا اومده عکسها در ادامه مطلب آرتین برای شما دست تکان میدهد یک خواب آرام روی مبل یک دنیا آرامش در کنار آرتین ...
24 مهر 1392

دعا کنید واسه سلامتی دوقلوها و مامانشون

ما یه دوستای خانوادگی عزیزی داریم که یه دوقلوی کوچولوی دوست داشتنی رو هم تو راه دارن که یه مشکل کوچولویی براشون پیش اومده . اسم وبلاگشون خوشکل های مامانی و بابایی هست و آدرسش هم  http://joula.niniweblog.com هست از همه دوستان و نی نی های عزیز تقاضا داریم این عزیزان رو از دعای خیرشون محروم نکنن.  ...
21 مهر 1392

درگیر عاشقی با فرزندم هستم

 این روزها تمام کار من این است: دستهای آرتین را گرفتن و یک دل سیر نگاه نگاه کردن به دستهایش انگشتانش ، پاهای کوچکش و لبخندهای گاه و بیگاهش این روزها کارم شده بوییدن گردن کودکانه آرتین و بوسیدن او این روزها با پسرم نجوا میکنم و با او بازی میکنم و آرام در گوشش میگویم که خدا تو را به ما داده تا بیشتر از همیشه ، روزی هزاران بار و بیشتر از تمام برگهای پاییزی سپاسگزارش باشیم این روزها درگیر عاشقی با فرزندم هستم
18 مهر 1392

دومین روز آرتین

دومین روز رو آرتین در حالی سپری کرد که از ساعت 10 صبح درگیر ترخیصش از بیمارستان بودیم و سرانجام ساعت 1 ظهر از بیمارستان بیرون رفتیم . الحمدالله همه چیز خوبه و فقط تنها مشکل شیر  و به دهان گرفتن آرتین است که به گفته دکتر تا چند روز اول طبیعی است که اون هم لحظه به لحظه اوضاع بهتر میشد. اینم آخرین عکسهای آرتین خان که به باباش قول داده یه روزی رئیس جمهور ایران بشه. ...
13 مهر 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آرتین صفری می باشد