آرتینآرتین، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 13 روز سن داره

آرتین صفری

11 روز بیشتر نمانده

1392/6/27 15:09
370 بازدید
اشتراک گذاری

بــوی پــاییـز میـــ ــدهد

تابستانِ این روزهــا ؛

گویـا که شـــ ــ ــهریـــور

عــــاشــق شده است!

و من در این عاشقی سخت شیفته ام

11 روز بیشتر نمانده تا شروع یک فصلی نوین

اینروزها از همیشه عاشقترم

احساس نیاز میکنم بیشتر از همیشه حضور همسرم را

چقدر دیر میگذرد این روزها

کسی بیاید حرکت زمان را تند کند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (22)

مامان بردیا شیطون
27 شهریور 92 15:28
زیبا بود

******************
اره ما هم هر چی به زایمان نزدیک میشدیم زمان مثل لاک پشت حرکت میکرد...
ایشالا به سلامتی این روزا هم میگذره
و ارتین جون رو بغل میکنی و تازه هر روز که بگذره میبینی که چقدر خوشبختی که خدا بهت یه فرشته کوچولو داده


انگار یکی زمان رو گرفته و نمیذاره بره جلو
پریسا
27 شهریور 92 21:42
سلام عزیزم،شعرکه گفتی قشنگ ودلنشینه،درک میکنمشنیدم روزهای آخرسخت میگذره


ممنون-آره خیلی هم سخت میگذره
کبری
28 شهریور 92 10:51
سلامممممممممم
شعرتون زیبا بود
ایشا ءالله بسلامت هم میاددددددددددد ( آمین)


مرسی عزیزم
سودابه
28 شهریور 92 15:39
آزاده جون این یازده روز هم میگذره..قول بده زود عکس پسر طلامونو بذاریا..مارو چشم انتظار نذار..


باشه سودابه جون-من که نیستم ولی همسری حتمن میذاره
سولماز
28 شهریور 92 16:23
ان شاالله به سلامتي اين روزها هم مي گذره ،قدر اين روزها را بدون تا مي توني هم استراحت كن كه بعد نيني نمي گذاره


انشالا عزیزم
مامی شایان(زهرا)
28 شهریور 92 18:23
میگذره عزیزم.حالا شما سزارینی هستی دیگه تاریخه دقیق و میدونی.ما که ماهه اخر همش چشم انتظار بودیم برام خییییییلیییی سخت و کند میگذشت


اره واقعن-طبیعی باید بشینی ببینی کی دردت میگیره
اب نبات
29 شهریور 92 10:43
سلام عزیزم ان شالله این 11 روز هم به سلامتی بگذره و پسملی نازت رو توی بغلت بگیری...


ممنون آب نبات جون
sari
29 شهریور 92 22:07
سلام مامان آزاده عزیز...
امیدوارم این روززها رو به سلامت طی کنی....و همه انتظار هایی که داری به همین شیرینی باشن
شعر خیلی قشنگی بود...



ممنون مامانی آرین جون
مهدی طالبی
30 شهریور 92 10:57
سلام
خوبید انشالله؟
یک کتاب نوشتم شاید براتون مفید باشه
اسمش اینه
دایره المعارفی برای نگهداری از کودکان از بدو تولد تا دوازده ماهگی
توی وبلاگم هست
اگه پیدا نکردید بهم ای میل بزنید تا براتون بفرستم
انشالله خدا بهتون فرزند سالم و صالح عطا کنه
التماس دعای فراوان
یا علی


مامان پسته
30 شهریور 92 16:06
خصوصی خواهری
مامان پسته
30 شهریور 92 18:48
واقعا راس میگی ؟؟ این که میگن بنده ناف می پیچه دور گردن بچه الکیه پس؟؟

7 روز دیگه مونده؟؟ ای جان هفته دیگه این موقع عکس نی نی تو می بینم انشاااله


انشالا-واسم دعا کن عزیزم
مامان پسته
31 شهریور 92 6:57
خواهری خواستی بری برا زایمان حتما خبرم کن تا برات سوره انشقاق و مریم بخونم تا زایمانت راحت بشه


ممنون عزیزم-چرا آدرس وبلاگتو میزنم باز نمیکنه؟آدرستو برام بزار
نیلوفر
31 شهریور 92 19:48


چقدر شاعری آزاده. چقدر قشنگ نوشتی. این 11 روز آخر رو با لذت هرچه تمام تر روی ابرا قدم بزن. فرشته ت داره زمینی میشه.


عزیزم ایشالا قسمت خودت بشه-واست دعا میکنم
سحر
1 مهر 92 18:23
وای چقد دلنشین بود متنت عزیزم. عزیزم ایشالا بسلامتی فرشته ات رو د رآغوش میگیری و همه این روزهای انتظار شیرین رو به عنوان قشنگترین خاطرات و زیباترین انتظارها ثبت می کنی.


مرسی سحر جون-انشالا
مامان بردیا شیطون
2 مهر 92 13:02
مرسی خاله جون.............
ما بی صبرانه منتظر نی نی نازت هستیم
ایشالا به سلامتی.....
قبل از رفتن ایه الکرسی بخون حتما که استرست کم بشه عزیزم


باشه حتمن-سلامت باشی-استرس نگو که خیلی دارم
مری
2 مهر 92 15:06
سلام
ای جانم ینی 7 مهر آرتین جونمون زمینی میشه
هورااااااااااااااااااااا
عزیزم سزارین اصلا درد نداره فقط یه کم بعدش آدم از اینکه هی باید کاراشو یکی انجام بده سختشه
چن تا توصیه
تا باز کردن بخیه ها حتما حتما از توالت فرنگی استفاده کن
کباب و چای زیاد بخور بعد عمل
هرچی بیشتر قدم بزنی بخیه هات زودتر خوب میشه
شب قبل عمل یه سوپ سبک بخور تا یبوست پیش نیاد
حتما زردی نینی رو چک کن
آغوز شیر اولیه هستش اونو حتما هرطور شده به نینی بده
وقت استفاده از شیر دوش مواظب باش زیادی سر سینتو باز نکنی که مث من تا الان اذیت نشی
چون سزارین دیر شیرت میاد اصلا به نینی شیرخشک نده که بعدن مصیبت نشه برا گرفتن سینه ات
12ساعت بعد عمل نه حرف بزن نه سرتو تکون بده با ملاقاتیا هم زیاد حرف نزن تا اثر بی حسیت سریعتر بره
من فردای عملم دوش گرفتمو پانسمانمو باز کردم اصلا نه خونی هست نه دردی سریع هم خوب میشه

اگه چیز دیگه ای بود میگم باز
موفق باشی


ممنون عزیزم-یکم آرومم کردی-دعا کن منم درد زیادی نداشته باشم تا بتونم به بچه ام برسم


مامان آیهان کوچولو
2 مهر 92 17:17
سلام آزاده جون.میدونم الان پر از شورو شوقو اضطرابی.
فقط 5 روز دیگه مونده اصلا نگران چیزی نباش.
انشاالله آرتین جون صحیحو سالم میاد بغل مامان و باباش.


مرسی فریده جون-آره بخدا-واسم دعا کن
sari
2 مهر 92 18:15
سلام مامان آزاده عزیز...مرسی از کمکی که کردی...راستش من چون استراحت مطلقم یه کم واسم سخته ولی میگم مامانم بره حتماً....امیدوارم لحظه های شیرین انتظار به خوبی بگذره...


باشه-مواظب خودت باش عزیزم
مری
2 مهر 92 18:51
بی حسی میتونی نینی تو همون لحظه ببینی و صداشو بشنوی و ماده بی حسی نمیره تو شیرت اما معمولا بعدش یه سر درد و گردن دردایی هست البته برا من خیلی کم اینجوره
بی هوشی هیچ کدوم از چیزایی که گفتمو نداره اما مواد بی هوشی میره تو شیر و برا نینی زیاد خوب نیس
میگن بی هوشی سر درد و گردن درد نداره دیگه
در کل من که بی حسی رو می پسندم ایشالا زایمان خوب و راحتی داشته باشی گلم



مرسی مری جون-واسم دعا کن
سودابه
2 مهر 92 22:42
مامانی تو که پست جدید نذاشتی اونوقت دعوام میکنی که چرا نمیام وبت؟؟


آخه کم پیدا شده بودی-منم اینو گفتم تا پیدات بشه
ازاده
2 مهر 92 23:31
ازاده جون امیدوارم که این چند روز باقیمانده را هم به سلامتی پشت سر بگذاری.با افتخار لینک شدید


مرسی آزاده جون-منم با افتخار شما رو لینک میکنم
کبری
3 مهر 92 21:42
سلام
بخدا فکر کردم زلزله اومده
با خودم گفتم یعنی کدوم شهرن که زلزله چهاریشتری اومده
بعدش که اومدم پایین تر دیدم خدا رو شکر این از یک نوع زلزله دیگه ایی بوده
ایشا ءالله که این مسافر کوچولو خوشگل به سلامت بیاید ( آمین)


نترس عزیزم-ممنون-ایشالا
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آرتین صفری می باشد