خبرای تازه
سلام سلام صد تا سلام- حال گل پسر ما چطوره؟ مامانی اومدم با کلی خبرای تازه- 16 ام نوبت دکتر
داشتم-قبلش رفتم سونوگرافی 8 ماهگیت خدا رو شکر دکتر گفت پسری همه چیش خوب و سالمه-وزنتم
گفت 1700-فقط اینکه دکتر گفت پسرت با پاس یعنی اینکه سرت بالا و پاهات پایینه-من میگفتم خدایا چرا
بالای شکم اینقده سفت میشه نگو شیطون بلای من سرش بالاس-بعد از سونو هم رفتم پیش دکتر خودم
که اونم معاینه ام کرد و گفت همه چیز طبیعی و نرماله. پریروز دم ظهر نشسته بودم پای تلویزیون که یه
دفعه تلفن زنگ خورد گوشی رو که برداشتم دیدم از طرف فروشگاه تخت و کمد کودک و نوجوانه و میگه
که تخت و کمدتون آماده اس و قراره بعداز ظهر واستون بفرستیم-آقا منو بگی ذوق مرگگگگگگگگگگگ
شدم-زودی بلند شدمو آتاقتو تمیز کردم-بعد از ظهر بابا حسین رفت دنبال مامان بزرگو خاله زهره آوردشون
اینجا که کمک من باشن-ساعت8 تخت و کمدتو اوردن-وصلشون کردنو چیدنشون بعدم رفتن-خیلی
خوشکل شدن-بابا حسین فرداش یعنی 2 شنبه با عمو ممد رفتن تهران-الانم اونجاس-دل منم کلی
واسش تنگولیده-هی اس میزنه حال پسرم چطوره؟لگد میزنه؟منم میگم بلههههههههههه-دیروز اس زده
که یه دست لباس بارسلونا سایز صفر واسه پسرمون خریدم-منو بگی دوباره ذوق مرگ شدمو زود تجسم
کردم که اگه این لباسو بپوشی چه هلویی میشی تاج سرم-ایشالا بابایی که لباستو اورد واست میذارم
که ببینیش-از وقتی بابا حسین رفته آجی نگین دختر خاله افسانه اومده پیشمون-ما هم از فرصت
استفاده کردیم اتاقتو چیدیم-واییییییییی مامانی خیلی قشنگ شده میخام اتاقتو بخورم-فقط پرده اش
مونده که قراره فردا وصلش کنیم-ایشالا پرده رو که زدم عکسای اتاقتم میذارم -خوب دیگه قند عسلم این
پست خیلی طولانی شد-چند روز دیگه دوباره واست می نویسم-دوست دارم پسر نازم-مواظب خودت
باش مامانی