آرتینآرتین، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 13 روز سن داره

آرتین صفری

هفته14

1392/1/18 12:42
559 بازدید
اشتراک گذاری

سلام انبه خوشمزه  مامان-الهی مامان قربونت بره عزیزم

خیلی نگرانت بودم کوشولوم ولی خدا رو شکر دیروز دیگه خیالم راحت شد

بذار از اول بگم

نوروز با همه خوبی ها و بدی هاش گذشت

خیلی سرم شلوغ بود-یا مهمان داشتم یا مهمان بودم

توی این مدت همش راه می رفتم-دیگه اعصاب خاله هاتو خورد کرده بودم-هی دعوام میکردن که آزاده بگیر

بشین تو باید استراحت کنی منم همش می گفتم باشه الان میام ولی دوباره یواشکی می رفتم دنبال

کارام

سیزده بدر خیلی خوش گذشت-صبح تا عصرش با فامیلای مامان رفته بودیم بیرون-غروبشم با فامیلای

بابایی رفتیم

ولی فرداش یه اتفاق بد واسم افتاد

از صبح حالم بد بود-یهویی یه دل درد عجیبی سمت راست شکمم افتاد که اصلن قابل تحمل نبود

خلاصه تا عصر صبر کردم-عصر بابایی با زن عمو سپیده بردنم بیمارستان تا 12 شب

ولی اونا هم نفهمیدن که دل درد من واسه چیه-سونوگرافیا هم تعطیل بودن

روز خیلی بدی رو گذروندم-همش نگران شما بودم میوه مامانی-گفتم نکنه واسه انبه مامان

اتفاقی افتاده

توی این 2 روز ای بد نبودم -تا دیروز که رفتم دکتر خودم و سونوم کرد و گفت که پاره تنت سالمه

و مانیتورم برگردوند و شما رو نشونم داد-دردت به جونم چقدر کوچولو بودی

خیالم راحت شد-حالا یه سری آزمایش واسم نوشته که باید انجام بدم

خدا رو شکر که سونو nt و آزمایش خونمم هیچ مشکلی نداشت و نگرانیم برطرف شد

از همه دوستای خوبمم ممنونم که این مدت منو تنها نذاشتن و برام نظر میذاشتن و نگرانم بودن

بخدا سرم شلوغ بود-فقط میومدم نظراتو تایید می کردم و می رفتم

همتونو دوست دارم

ایشالا همگی نی نی های سالم به دنیا بیاریم

خوب مامان جون-قشنگم مواظب خودت باش-اگه من حواسم نیست شما حواست به خودت باشه

من و بابا حسین بی صبرانه منتظر اومدنتیم

دوستت داریم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (12)

مامان آیهان کوچولو
18 فروردین 92 18:32
یه خرده بیشتر دقت کن.گردشو مهمونی همیشه هست ولی اگه خدایی ناکرده چیزی میشد تا عمر داری همش خودتو سرزنش میکردی.
من خودم از ترس اینکه نکنه کسی بیاد بهم بخوره یا توپی چیزی بهم بزنن 13بدر از چادر بیرون نیومدم.انشاالله سال بعد بچه بغل راحت میریم و کیفشو میبریم.
مراقب خودتو نینی باش خیلیییییییییییییییی.


آره مامانی راست میگی-منم همش استرس داشتم توپ نخوره تو دلمو کمرم
باشه حتمن مراقبت می کنم عزیزم



هما
18 فروردین 92 18:55
خدارو شکر که چیزیت نبوده.چه بده توی تعطیلات سونو نبوده.خیلی اذیت شدی.
به قول خواهرات مواظب خودت باش و کمتر فعالیت های سخت داشته باش.



مرسی هما جان دوست خوبم-تو هم مراقب خودت باش تا ایشالا به همین زودی یه نی نی قشنگ بیاد تو دلت
rasta
19 فروردین 92 13:57
سلام عزیزم ، خداروشکر....
خوشحالم که چیزی نبوده...
من هم از این دلدرد ها داشتم.
حتا خونریزی هم داشتم....
اما خوب این وروجکه سالم بود!!!
میفهمم حالتو....
باید بیشتر مواظب باشی آزاده جون ...
مثل من که تو استراحت مطلق هستم و دست به سیاه و سفید نمیزنم
شوخی کردم دیگه نه از اینور بیفت نه از اونور.....
اما جدا خیلی باید حواستو جم و جور کنی....
ی وقت بلایی سر جوجولوی من نیاری که من میدونم و تو!


باشه رستا جونم-از این به بعد مواظبم
واقعن مادر بودن سخته ها.......
مامان توت فرنگی
19 فروردین 92 16:04
خدا را شکر که چیزی نبود
دکتر بهت نگفت چرا این اتفاق افتاده و باید چکار کنی که تکرار نشه؟


مرسی گلم
عزیزم دکتر واسم آزمایش ادرار نوشته گفت شاید عفونت ادراری باشه یاسنگ کلیه وگرنه از لحاظ بچه مشکلی نداشتم
rasta
19 فروردین 92 20:58
من سونوی سه بعدی رفتم ، تو ی بیمارستان مجهز و خوب (لاله تو تهران)
روز ۱۳ فروردین رفتم ، دقیقا ۳ ماه و ۱۶ روزم بود!
خیلی راحت تشخیص دادن...
البته اولش نمیشد دیدش چون وروجک پاهاش رو جم کرده بود بالا ،اما وقتی تکون خورد دکتر راحت تشخیص داد!
با خودت خوراکی شیرین ببر حتما و جایی برو که دستگاه سونوی سه بعدی داشته باشن عزیزم،
بودن کسایی که تو هفته ی ۱۲ و ۱۳ هم تشخیص دادن جنسیت نینیهاشون رو....
ایشالله که اول سالم و سلامت باشه و بعدش هم بتونن ببین چیه این شیطون که تو هم راحت شی


آره عزیزم اول از همه سلامتیشه که مهمه-ممنون دوست خوبم

مامانش
23 فروردین 92 0:45
مری
24 فروردین 92 15:24
sلام عزیزم خیلی خوشحالم که یه نفر دیگه هم نینیش هم سن پسره منه ایشالا به سلامتی به دنیا بیاریش
اومده بودین وبم و درخواست دوستی دادین خوشحال میشم با هم باشیم تو این دوران من شمارو لینک کردم البته تو وب جدید پسرم

بهمون سر بزنین


مرسی دوست خوبم-منم خوشحالم که نی نیم یه دوست دیگه پیداکرد
نانا و نینی جون
26 فروردین 92 0:11
سلام با دستهایی پر از نگرانی و دلهره امده ام میخوای دلم رو شاد کنی بیا وبمو بخوان برای این دل بی پرو بال ارزو کن
مامان آیهان کوچولو
28 فروردین 92 12:37
سلام مامان آزاده جون خوبی؟
انبه خاله خوبه؟


سلام گلم-خودت چطوری؟
نی نی قشنگمون خوبه؟

بناز
31 فروردین 92 9:03
عزیزم خیلی مراقب خودت و نی نی جونت باش
انشاله همه مامان ها و نی نی ها سالم باشن


قربونت برم بناز جان-انشاالله

مامان آیهان کوچولو
2 اردیبهشت 92 14:54
الهی خاله قربون شیرین زبونیای انبه جونش بشه

منم خیلی مشتاقم بدونم دوست آینده آیهانم گل پسره یا ناز دختر

مراقب خودت باش.



قربون خاله مهربونم برم من-اوووووووووووم-اینم یه ماچ خوشمزه واسه خاله خودم




سوگل
7 اردیبهشت 92 13:57
سلام دوست عزیز...
بهتون تبریک میگم ..
به جمع مامانا خوش اومدین ...
فکر میکنم من و شما نی نی هامون اندازه ی هم باشن ...
امروز که 7 اردیبهشته من تو هفته ی 17هم هستم و فکر کنم با همیم ..
خیلی مراقب خودت باش عزیزم ..
همه ی وبلاگت رو خوندم و مثل شما تمام اون روزا رو تجربه کردم ..
خوشحالم با شما آشنا شدم ..
با اجازه لینکتون میکنم ..به اسم : مامان آزاده ..


قربونت برم سوگل جون-منم با افتخار شما رو لینک میکنم عزیزم

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آرتین صفری می باشد