آرتینآرتین، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره

آرتین صفری

تا یک سالگی

1393/7/12 11:26
313 بازدید
اشتراک گذاری

فکر کنم قسم خورده بودی تا یک سالگی بعضی کارها رانکنی

یک سالت که گذشت ردپای دندانهای بالایت هم پیدا شده. سپید مثل 2 تکه الماس. خوب که دقت میکیم نشانه های دندان آسیابت هم پیداست.

حالا دیگه عادت نداری داخل روروئک بشینی . می ایستی پشتش و اونو راه میبری. خیلی نگرانیم نکنه بیفتی ولی تمرین راه رفتن خوبیه. چند ثانیه ای هم تنهایی می ایستی و بعد یواش می افتی و دل منو میبری.

امروز بردیمت با چند روز تاخیر واکسن یک سالگیت رو زدیم.

خلاصه زندگی شیرینه و خدا بزرگ و ما هم سپاسگزار

پسندها (3)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (7)

نی نی عکس
12 مهر 93 11:38
ماشاالله چه بچه نازی از بچه ها و نی نی های خوشگل تان عکس بگیرید و برای ما ارسال کنید. ما ضمن نمایش عکس ها در سایت، به آن ها جایزه می دهیم www.niniaxs.ir/
niloofar
13 مهر 93 18:07
مبارکهههههههههههههه. چه زود گذشت آزاده. انگار همین دیروز بود که آرتین کوچولو دنیا اومد. عزیزممممم. من چه خاله ی بدیم که الان میام واسه تبریک ولی این هفته نت نداشتم . دیگه شما به بزرگی خودت ببخش. آرتین خوشگلمو هم یه ماااااااااااااچ آبدار از لپش بکن.
مامان بردیا شیطون
13 مهر 93 22:23
1سالگیت مبارک عزیزم ماشالا اقا شدی
فعلا مامان آزاده و بابا حسين
پاسخ
مرسییییییییییی
مامان امیرعلی
14 مهر 93 9:45
ای خدا چقدر این دو تا ( آرتین و امیرعلی) به هم شبیهند همین الان مطالب مربوط به یکسالگی را نوشتم و اومدم اینجا انگار همونها را اینجا می بینم خدا نگشهون داره دندونهای گل پسرت هم مبارک
فعلا مامان آزاده و بابا حسين
پاسخ
آره دقیقن،هم همسنن،هم کاراشون شبیه همدیگس،ممنون خاله جون
مامان آیهان
14 مهر 93 18:39
عزیزم مرواریدات مبارکککککککککککککک
فعلا مامان آزاده و بابا حسين
پاسخ
ممنون خاله جون
فریده مامان آیهان
15 مهر 93 0:09
آزاده جون حرکت با روروئک اتفاقا خیلی هم خوبه نترس افتادم اشکالی نداره بچه با همین چیزا بزرگ میشه. ایشالله همیشه تنش سالم باشه.
فعلا مامان آزاده و بابا حسين
پاسخ
آخه فریده جون یهو با سرعت حرکت میکنه،میترسم یه وقت لبش یا صورتش زخمی بشه،ممنون گلم،ایشالا همه کوچولوها سالم باشن
بابا و مامان
16 مهر 93 17:07
عسلم اول از همه مرواریدات مبارک دوم اینکه مامانی نترس کوچولوی ما قویه نمی افته الان که خاطرات آریا رو مرور میکردم یادمه که آریا هم اینجوری بود چقدر لحظه های شیرینی بود راستش رو بگم منم یه کم میترسیدم
فعلا مامان آزاده و بابا حسين
پاسخ
ممنون خاله جون،اکثر بچه ها کاراشون مثل همدیگست
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آرتین صفری می باشد